بازدید کننده ی گرامی: خودتونو به زحمت نندازین چون این نوشته مخاطب خاص داره . گفته باشم وقتتون هدر نره!
با این که نای را رفتن ندارم هر جور بود خودم پشت سیس رسوندم تا خاطرات امروز رو تایپ کنم.
خودمونیما چه روز قشنگ و پر ماجرایی بود! آقای علی پور منشی خوش برخورد پیش گیری و ماجرای نمونه گیری! - پرداخت قبض 12000 تومنی در حالی که 10000ت بیشتر نداری! - باز گذاشتن در ماشین و تعارف کردنا - دستپاچگی بیش از حد و پاره شدن پیراهن - داستان گلِ در دست دایی و کفشای زیر بغل من! - محسن خانم!!! و و و
امیدوارم همیشه ی ایام به کام باشه.
با این که نای را رفتن ندارم هر جور بود خودم پشت سیس رسوندم تا خاطرات امروز رو تایپ کنم.
خودمونیما چه روز قشنگ و پر ماجرایی بود! آقای علی پور منشی خوش برخورد پیش گیری و ماجرای نمونه گیری! - پرداخت قبض 12000 تومنی در حالی که 10000ت بیشتر نداری! - باز گذاشتن در ماشین و تعارف کردنا - دستپاچگی بیش از حد و پاره شدن پیراهن - داستان گلِ در دست دایی و کفشای زیر بغل من! - محسن خانم!!! و و و
امیدوارم همیشه ی ایام به کام باشه.
نویسنده : من » ساعت 12:18 صبح روز پنج شنبه 87 اسفند 29